concavity
/ˌkɒnˈkævɪti/

معنی

کاوی، تقعر، توگودی، فرو رفتگی
سایر معانی: کاو بودن
[عمران و معماری] حالت مقعر داشتن
[ریاضیات] تقعر، کاوی
[آمار] کاوی

دیکشنری

تقسیم
اسم
concavityتقعر
cavity, concavityکاوی
concavityتوگودی
depression, sinking, fovea, notch, concavity, fossaفرو رفتگی

ترجمه آنلاین

تقعر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.