گالن امپراتوری، گالن انگلیسی (برابر با 4/546 لیتر یا یک و نیم گالن امریکایی)، گالن پادشاهی برابر با 6345/4لیتر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) شهپروانه (eacles imperialis - بومی امریکای شمالی - درشت است و بال های زرد با خال های قرمز دارد)، پروانه بید بزرگ امریکایی
امپریالیست سایر معانی: امپریالیست
بصورت امپراطوری در اوردن، دارای اختیارات امپراطور کردن
گل سرنگون
توسعهطلبی سایر معانی: (سیاست گسترش مرزها یا نفوذ سیاسی یک کشور) گسترش گرایی، توسعه گرایی
امر، متکبر، مغرور، مبرم، امرانه، تحکمامیز سایر معانی: آمرانه، فرمان گونه، تحکم آمیز، پرعتاب و خطاب، سلطه جویانه، پرفیس، برتری گرایانه، فوری، ناگهگانی، ناگه آمد، واجب، ضروری، فوتی ...
عظیم، فرخ، عالی، مجلل سایر معانی: شوکت مند، شکوهمند، پرشکوه، فرهمند، پرفرهی، (در برخی عنوان ها) بلندپایه، شریف، والاگهر، (عامیانه) بسیار خوب، محشر، متعال، رفیع، ارجمند، مهند، باشکوه ...
(امریکا - سده ی نوزدهم) سرنوشت آشکار (این باور که سرنوشت امریکا گسترش به سوی غرب است)، لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی، سرنوشت ملی
شهروند، تبعه، قومی، ملی، وابسته به قوم یاملتی سایر معانی: مردمگانی، هاوشی، میهنی، میهن دوستانه، همگانی، عمومی، مربوط به سرتاسر کشور، (امریکا) فدرال (در برابر: ایالتی state)، (معمولا جمع) مسا ...
اشرافی، سخاوتمند، نجیب، اصیل، ازاده، خاص، با شکوه، خوش طینت، شریف، خوش ذات سایر معانی: والامنش، شرافتمند، ارجمند، بزرگ منش، بزرگوار، برجسته، نامور، شهره، نیکنام، خوشنام، عالی، برتر، خیلی خوب ...
طرفدار، فرمانروا، سایس، پادشاه، سلطان، شهریار، با اقتدار، دارای قدرت عالیه سایر معانی: برتر، ابر، عالی، عالیترین، بالاترین، عالی مقام، ابر قدرت، قدر قدرت، شاه، خسرو، خدیو، تاجدار، مستقل، خود ...