[زمین شناسی] نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست . - فرمول شیمیایی: Al3(PO4)2(OH)3•8(H2O) - وجه تسمیه : از نام V. P. Gutsevich, geologist in Kazakhstan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادم فربه وگوشتالو
ماجراجویانه، با بی پروایی، جسورانه سایر معانی: ماجراجو، خطرجو
خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه سایر معانی: دلاوری، تهور، پر دلی، شهامت، کنداوری، جاه، شکوه، نما، جلال، شکوهمندی
بی باک، بی شرم، برنجی، بی پروایی نشان دادن، گستاخی کردن سایر معانی: (از نظر رنگ و سختی) مثل (فلز) برنج، برنج مانند، پرنگ مانند، ساخته شده از برنج، پررو، بی حیا، گستاخ، چشم سفید، بی آزرم، چشم ...
شهامت، جرات، پردلی، متهور، سرانداز، یارایی، جسور، سرزنده سایر معانی: بی باک، بی پروا، نترس، وقیح، گستاخ، بی ادب، شجاعانه، دلیرانه، بیباکانه، متهورانه، شجاعت، بی باکی، بی پروایی، دلیری، تهور، ...
جسور، مخالف، مبارز، خیره چشم، بدگمان، بی اعتناء سایر معانی: ستیزجوی، ستیزگرای، سرسخت، مبارزه خواه، عرض اندام کننده، نافرمان، سرپیچی کننده، سرپیچگر، گردنکش، متجاوز، متجاسر، مظنون، معاند ...
احشاء و امعاء، اندرونه، اخال سایر معانی: درونه، امعا و احشا، دل و روده
خود سری، خیره سری سایر معانی: بی ترسی، بی باکی
چابک، عصبانی سایر معانی: دعوایی، جنگی، پرخاشگر، (عامیانه)، حساس، فراوان
موثر، قوی، موکد سایر معانی: نیرومند، پرزور، زورمند، (مجازی) موثر، هنایش گر، کاری، باورانگیز
پا، پایه، اساس، بنیاد، مبنا، شالوده، بنیان، بنگاه، تشکیل، تاسیس، پی، پی ریزی، موسسهخیریه سایر معانی: پی افکنی، بنیادگذاری، برپا سازی، موسسه، بنلاد، پای بست، کدواده، بن پار، (مجازی) مبنا، پای ...