ناویژه کار، شخص غیر روحانی، شخص عامی، شخص غیر وارد، خارج از حرفه یا فن خاصی سایر معانی: آدم غیر روحانی یا غیر معمم (در برابر: روحانی یا کشیش clergy)، غیر کشیش، غیر آخوند، غیر متخصص، غیر حرفه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکیل، نایب، ستوان، ناوبان، رسدبان سایر معانی: دستیار، یاور، مباشر، معاون، نایب (کسی که در غیاب کسی دیگر وظایف او را انجام می دهد)، (ارتش) ستوان
خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) ...
جدید الایمان، نو اموزمذهبی، عضو تازه حزب، کسیکه تازه بدینی وارد شود، تبلیغ کردن، بدین تازه وارد کردن، تبلیغ شدن سایر معانی: نوآیین، نوکیش، جدید الاسلام، نومسیحی (و غیره)، به کیش خود درآوردن، ...
اسایش دهنده، رهائی دهنده، گره گشا
پشتیبان، حامی، معین، نگهدار، متحمل سایر معانی: هواخواه، هوادار، طرفدار، شکم بند، پشتبند (هر وسیله ای که اندام را تقویت یا نگهداری کند)، رجوع شود به: athletic supporter) jockstrap هم می گویند ...
کاربری که برای دیدن مطالب ارائهشده کاربر دیگر مشترک حساب کاربری او میشود [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان