proselyte
معنی
جدید الایمان، نو اموزمذهبی، عضو تازه حزب، کسیکه تازه بدینی وارد شود، تبلیغ کردن، بدین تازه وارد کردن، تبلیغ شدن
سایر معانی: نوآیین، نوکیش، جدید الاسلام، نومسیحی (و غیره)، به کیش خود درآوردن، (برای به مذهب خود درآوردن) کوشیدن، بدین تازه ای وارد کردن
سایر معانی: نوآیین، نوکیش، جدید الاسلام، نومسیحی (و غیره)، به کیش خود درآوردن، (برای به مذهب خود درآوردن) کوشیدن، بدین تازه ای وارد کردن
ترجمه آنلاین
مسیحی