ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواج سایر معانی: طغیان کننده، سخت، شدید، خشمناک، ژیان، غرنده
پشیمانی، تاسف، تاثر، افسوس، افسوس خوردن، حسرت بردن سایر معانی: تاسف خوردن، متاسف بودن، دریغ خوردن، دریغیدن، دژمانیدن، دژوانیدن، پشیمان شدن، ندامت، نادم شدن [ریاضیات] تأسف
انصراف سایر معانی: انصراف
پریشانی، افسوس، پشیمانی، ندامت، سرزنش وجدان سایر معانی: دریغ، رحم، مروت، عطوفت
پشیمانی، ندامت، توبه، اصلاح مسیر زندگی سایر معانی: پشیمانی، ندامت، توبه، اصلاح مسیر زندگی
عوضی، اندوخته، کم حرف، رزرو شده سایر معانی: ذخیره، احتیاطی، پسداشتی، پسگذاشتی، پیشگرفت شده، از قبل گرفته شده، محتاط، خاموش
تفویض کردن، دست کشیدن، مستعفی شدن، کناره گرفتن، استعفا دادن از سایر معانی: استعفا دادن، کناره گیری کردن، صرفنظر کردن، دست برداشتن، چشم پوشیدن، سپردن، واگذار کردن، (معمولا با: -self) رضایت دا ...
جلو گیری، خود داری، نگهداری سایر معانی: خویشتنداری، کف نفس، هر وسیله ی بازداری: مانع، بند، قید، محدودیت، کرانبند، مهار، بازدار، لگام، افسار، محدودیت آزادی، بازداشت، بازداری، ممانعت، منع، مرز ...
کناره گیری کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، استراحت کردن، پس رفتن، منزوی شدن، بازنشسته کردن یا شدن سایر معانی: (به جای خلوت یا دورافتاده) رفتن، (مجازی) پناه بردن، به بستر رفتن، (ارتش - ع ...
تخته سنگ، سنگ، صخره، تکان، تخته سنگ یا صخره، سنگ خاره، جنبش، جنباندن، تکان نوسانی دادن سایر معانی: پاره سنگ، قلوه سنگ، سنگ پاره، (هرچیز محکم و صخره مانند) پایه، پناه، (معمولا جمع) تباهی، ناب ...
غم و اندوه، غم، پشیمانی، ندامت، غصه، سداب ها، پشیمان شدن، افسوس خوردن، دلسوزی کردن سایر معانی: نادم بودن، پشیمان بودن، تاسف خوردن، (قدیمی) افسوس، (گیاه شناسی) سداب (گیاهان جنس ruta به ویژه r ...