شکلپذیر [ژئوفیزیک] ویژگی مادهای که به تغییر شکل مومسان تن دهد، بیآنکه بشکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] چدن نشکن [پلیمر] آهن ورق شو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] مواد شکلپذیر - مصالح شکلپذیر
[زمین شناسی] پهنه برشی شکل پذیر
مناسب، قابل جرح و تعدیل، قابل توافق، وفقپذیر، سازوار سایر معانی: سازگار، انعطاف پذیر، سازش پذیر، اقتباس پذیر، انطباق پذیر، قابل تغییر [برق و الکترونیک] تطبیق پذیر مدار یا سیستمی که می تواند ...
رام، رام شدنی، سر براه، مطیع، سربزیر، تعلیم بردار سایر معانی: حرف شنو
فنری، کشسان، قابل ارتجاع، کش دار، مرتجع، سبک روح سایر معانی: کشایند، کشی، جهمند، کشان، کشمند، (دارای توانایی زود چیره شدن بر غم یا خستگی و غیره) سبکروح، انعطاف پذیر، خم پذیر، نرمش دار، (اقتص ...
رجوع شود به: flexible، نرم، رام شو، قابل تغییر، قابل تطبیق
لنگ، لنگی، نرم، قابل انحناء، شل، اهسته رو، لنگیدن، خمیدن، شلیدن سایر معانی: لنگان لنگان رفتن، (کشتی و اسب و اتومبیل عیب دار و غیره) لک لک کنان رفتن، افتان و خیزان رفتن، لنگش، شل (به ویژه در ...
وادار کردنی، قابل تشویق، تحریک شدنی، ترغیب شدنی سایر معانی: قابل تشویق، وادار کردنی
پلاستیک، مادهپلاستیکی، قالب پذیر، قابل تحول و تغییر، تغییر پذیر، نرم، خمیری سایر معانی: (ماده ی) شکل پذیر، دیس پذیر، ریخت گیر، دشایند، خوپذیر، تحت تاثیر قرار گرفتنی، اثر پذیر، هنایش پذیر، پل ...
نوعی واکنش سنگ به تنش که در طی آن به نظر میرسد سنگ، در مقیاسی که آن را مشاهده میکنیم، بدون آنکه پیوستگی خود را از دست بدهد، تغییر شکل میدهد [ژئوفیزیک] ...