خمره، سبو سایر معانی: (کوزه یا بستو) سفال، سفالینه، ظرف سفالی، سفال شکسته، پاره سفال (قطعات شکسته ی ظرف سفالی)، (محلی - بیشتر در انگلیس)، دوده، کثافت، رنگی که پارچه ی تازه رنگرزی شده پس می د ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) سیاه مست، مست و خراب، آسیب دیده
کاسه های سفالی، ظروف گلی، سفالینه، بدل چینی سایر معانی: ظروف سفالی، گنجانه های سفالین (کوزه و سبو و بستو و غیره)
قلاب دوزی سایر معانی: (معماری گوتیک) آذین حکاکی شده به شکل برگ و گل (در گوشه های ساختمان و سقف و غیره) [نساجی] قلابدوزی
[نساجی] نوعی کشباف که با یک نخ و توسط یک قلاب بافته می شود و عملیات تکمیل لازم ندارد
دیوید کراکت (مرزگشا و دولتمرد امریکایی)
[نساجی] شکستن یک مولکول به مولکولهای ساده تر - رنگ رفتگی در اثر سایش
یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود سایر معانی: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ
طاس، پیاله، جام، کاسه، قدح، کاسه رهنما، با توپ بازی کردن سایر معانی: تاس، شاه کاسه، بادیه، به اندازه ی یک کاسه یا قدح، کاسه شکل، جام سان، بخش پهن برخی چیزها، بخش گرد و توخالی برخی چیزها، مسا ...
تحریف، اعوجاج سایر معانی: کژدیسی، کج و کولگی، کژریختی، از ریخت افتادگی، واپیچش، قلب، کجواجی، هرچیز تحریف شده، کژدیسه، مقلوب، معوج، (روان کاوی) خواب پالایی، کژاندیشی [حسابداری] تحریف [سینما] ...
میگسار، دوران مستی، معتاد به شراب، مست، خنگ، خورده، سرمست، مخمور، لول، نشئه شده سایر معانی: پاتیل، گلست، طافح، تحت تاثیر احساسات، سرخوش، آدم مست، دایم الخمر، الکلی، میخواره، عرق خور، اسم مفع ...
داستان، حکایت اخلاقی، دروغ، افسانه، موضوع، حکایت گفتن سایر معانی: قصه گفتن، حکایت بافتن، افسانه نوشتن، دروغ بافی کردن، حکایت (به ویژه اگر اخلاقی باشد و شخصیت های آن حیوانات باشند مثل حکایات ...