distortion
معنی
سایر معانی: کژدیسی، کج و کولگی، کژریختی، از ریخت افتادگی، واپیچش، قلب، کجواجی، هرچیز تحریف شده، کژدیسه، مقلوب، معوج، (روان کاوی) خواب پالایی، کژاندیشی
[حسابداری] تحریف
[سینما] از شکل اندازی بصری - اعوجاج - پیچیده ساختن تصویر - تحریف - تغییر شکل تصویری - دگرگونی صوتی - کجی و پیچیدگی - واپیچیدگی
[عمران و معماری] تغییر شکل - پیچیدگی - اعوجاج - واپیچش - دگرگونی - کرنش زاویه ای - کج شدگی - تاب برداری
[کامپیوتر] اعوجاج
[برق و الکترونیک] اعوعاج - اعوجاج 1. هر گونه تغییر نامطلوب در شکل موج سیگنال . 2. هر گونه عدم تناسب و انحراف تصویر نسبت به صحنه اصلی. - اعوجاج سنج ابزاری که با حذف بسامد اصلی سیگنال سینوسی و اندازه گیری هماهنگیهای باقیمانده میزان اعوجاج آن را اندازه می گیرد .
[زمین شناسی] تغییر شکل، پیچیدگی، اعوجاج، کرنشزاویه ای- دگرگونی، تاب برداری
[ریاضیات] تغییر شکل، اعوجاج، تحریف، پیچیدگی، واپیچش، پیچیدگی و تاب داشتن، اختلال
[پلیمر] تغییر شکل، اعوجاج، کج شکلی، پیچش