گلوله، مرمی، گلوله تفنگ سایر معانی: گلوله (تفنگ و هفت تیر و مسلسل)، فشنگ (cartridge هم می گویند) [عمران و معماری] گلوله [کامپیوتر] بولت؛ گلوله - کارکتری مانن 0 برای علامت گذاری اقلام در یک ف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] لیست جدولی بولت دار
[کامپیوتر] یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری می کند .
جوشن، زره، زره پوش کردن، زرهی کردن سایر معانی: زره کاو، ضد زره، پاد زره، ثاقب، جنگ افزارهای زرهی (مثل تانک و زرهپوش)، رسته ی زرهی، زرهی شدن یا کردن، زرهپوش کردن (انگلیس: armour)، برگستوان، ک ...
سالنامه، تقویم، سالنما سایر معانی: گاهنما، گاهشماری (روش شمارش زمان و تعیین آغاز و بخش های سال)، برنامه ی کار گروه یا صنف بخصوص (در آینده)، وابسته به سالنامه یا گاهشمار [صنعت] تقویم، سالنما ...
گلوله، فشنگ، کارتریج سایر معانی: استوانه (حلقه ی فیلم دوربین عکاسی با ماسوره و پوشش خارجی آن که یکجا در دوربین می گذارند)، (جنگ افزار) فشنگ (شامل پوکه و باروت و گلوله یا ساچمه)، (گرامافون) س ...
کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن سایر معانی: فهرست [حسابداری] کاتالوگ [نساجی] کاتالوگ - دفترچه راهنما
قبض رسید پُست [مهندسی مخابرات - پست] مدرکی که برای مشتری صادر میشود و در آن تاریخ پُستسپاری اقلام پُستی و مبلغ پرداختی گواهی میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پوشیده، غیر قابل رسوخ، سوراخ نشدنی، داخل نشدنی، نفوذ نکردنی، درک نکردنی سایر معانی: غیرقابل نفوذ، رسوخ ناپذیر، راه نیافتنی، رخنه ناپذیر، نشتاب ناپذیر، نشت ناپذیر، نا گذران، ناتراوا، بغرنج، ف ...
شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی سایر معانی: مغلوب نکردنی، سخت، استوار
خط، پیغام، پیام، پیغام دادن، رسالت کردن سایر معانی: پیام (با سخن یا علامت و غیره)، پیام رسمی، اطلاعیه، الهام، پیام الهی، پیام پیامبر یا فیلسوف، (آثار هنری وادبی) معنی اصلی، زیرچم، پیام فرستا ...
تسلیحات، زینگان، جنگ افزارها و مهمات، اسلحه و مهمات، تخشایی، مهمات، تدارکات