معنی

خط، پیغام، پیام، پیغام دادن، رسالت کردن
سایر معانی: پیام (با سخن یا علامت و غیره)، پیام رسمی، اطلاعیه، الهام، پیام الهی، پیام پیامبر یا فیلسوف، (آثار هنری وادبی) معنی اصلی، زیرچم، پیام فرستادن، (عامیانه) آگهی بازرگانی، تبلیغ تجارتی
[کامپیوتر] پیغام، پیام .
[برق و الکترونیک] پیغام مخابره شفاهی یا کتبی تهیه شده با هر طرح یا زبان سری یا رمزی، پیغام شروع و پایان معینی دارد . در کامپیوتر ف پیغام می تواند گروهی از کلمات انتقال یافته یا پردازش شده به صورت یک واحد دودویی یا هر شکل رمز گذاری شده ی دیگر باشد . - پیام، پیغام
[ریاضیات] خبر، پیام فرستادن، پیغام، پیام، مکالمه
[حسابداری] مخابره ؛ ابلاغ پیام

دیکشنری

پیام
اسم
messageپیام
message, word, dispatch, errandپیغام
line, script, streak, writing, track, messageخط
فعل
messageپیغام دادن
pontificate, message, vaticinateرسالت کردن

ترجمه آنلاین

پیام

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.