معنی

جوشن، زره، زره پوش کردن، زرهی کردن
سایر معانی: زره کاو، ضد زره، پاد زره، ثاقب، جنگ افزارهای زرهی (مثل تانک و زرهپوش)، رسته ی زرهی، زرهی شدن یا کردن، زرهپوش کردن (انگلیس: armour)، برگستوان، کژین، خنگل، کژاکند، (در گیاه و حیوان) لایه ی حفاظی، جوشن لای، لاک، ورقه ی پولادین یا فلزی که برای زرهی کردن کشتی و هواپیما به کار می رود، سلاح

دیکشنری

زره پوش
اسم
armor, mail, armature, corselet, armourزره
armor, armature, mail, armourجوشن
فعل
armor, armourزره پوش کردن
armor, armourزرهی کردن

ترجمه آنلاین

زره پوش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.