[عمران و معماری] تیر غیر متقارن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] تیرروزده
[عمران و معماری] بازوی متحرک - شاهین [زمین شناسی] میله لنگ - یک اهرم سخت و انعطاف ناپذیر نوسان کننده که بر روی یک شاهین (نقطه اتکا) متعادل شده و برای فعال سازی کابل در حفاری ضربه ای یا برای ...
[نساجی] رنگرزی چله - رنگرزی چله نخهای تار
[نساجی] قرقره بافندگی
زیرک، ماهر، زبر دست، زرنگ، چیره دست، چابک، چالاک، تردست سایر معانی: سبکدست
ملتفت، مطلع، باخبر، اگاه، بااطلاع، مسبوق سایر معانی: آگاه، مواظب
تیر جعبهای [مهندسی عمران] تیری که مقطع آن بهصورت مربع ساخته شود
واژههای مصوب فرهنگستان
درخشان، فروزان، زرنگ، تابان، روشن، با هوش، تابناک، افتابی، باکله سایر معانی: درخشنده، پر سو، (رنگ و صدا) زنده، نورانی، براق، نورتاب، پر جلا، رخشا، رخشنده، سرزنده، پر روح و نشاط، شاد و خرم، س ...
(verb transitive) بهم خوردن، ناجورشدن، غیرمتجانس شدن
خارج کردن، بیرون دادن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشر کردن سایر معانی: (به بیرون فرستادن یا ریختن) برون فرست کردن، گسیلیدن، صادر کردن، دفع کردن، گسیلش کردن، (بیرون) دادن، ساطع کردن، (در اثر ت ...
جنبش، سوسو، سوسو زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن سایر معانی: (تند) باز و بسته کردن یا شدن، (تند) جنبیدن، (مانند شعله ی آتش در باد) لرزیدن، (نور یا سایه و غیره را) لرزاندن، پس و پیش بردن ...