[حقوق] استدلالات مؤید ادعا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] استدلال معتبر
جنگ، تجاوز، محاربه، کج خلقی سایر معانی: جنگ و ستیز، مخاصمه، در حال جنگ بودن، جنگجویی، ستیهندگی، ستیزگرایی، جنگ گرایی، رزمجویی، پیکارجویی، اهل جنگ و دعوا بودن، جنگ خویی
تجاوز، حالت ادم متجاوز سایر معانی: در حال جنگ، درگیر در جنگ، متحارب، ستیهنده، ژکاره، جنگاور، خصم آمیز، دشمنانه، ستیزگرانه، جنگجویانه، جنگی، رزمی، وابسته به جنگ، جنگ گرا، رزمجو، ستیزگرای، طال ...
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن سایر معانی: صدای بر هم خوردن دو چیز جامد، چکاچاک، جرنگ، ترق ترق، دنگ، (با صدای بلند) به هم خوردن، تصادم کردن، چکاچاک کردن، جرنگیدن، تضاد پیدا کردن، برخورد داشت ...
ستیزگی ,نزاع طلبی
جدلی، مباحثهای، هم ستیزگرانه، جدال امیز، هم ستیز، هم ستیزگر سایر معانی: بحث آفرین، مشاجره انگیز، بحث انگیز، مورد بحث، جدل آمیز [حسابداری] بحث انگیز
لهجهای، منطقی، جدلی، مناظرهای، گویشی سایر معانی: (معمولا جمع - بررسی عقاید از راه استدلال و منطق و معمولا از طریق پرسش و پاسخ) جدل، احتجاج، فرنودآوری، اندیش سنجی، بحث منطقی، (معمولا جمع - رو ...
عدم هم اهنگی، عدم توافق، عدم هم اهنگی داشتن، مخالفت، مخالف کردن، مخالفت کردن سایر معانی: توافق نکردن، ناسازگاری کردن، disagree disagreement : مخالف کردن
بحی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل سایر معانی: بحث، تبادل افکار، کنکاش، شور، گفتمان، بحک [سینما] گفتگو - مسدودکننده صفحه ای - بحث [ریاضیات] بحث، مذاکره، بررسی ...
رساله، مقاله، پایان نامه، تز سایر معانی: پایان نامه (به ویژه پایان نامه ی درجه ی دکتری) تز، ماتیکان، بحک
جدایی، انفصال، نفاق، جدا شدگی، عدم اتفاق سایر معانی: ناهم بستگی