disunion
/ˌdɪˈsjuːnjən/

معنی

جدایی، انفصال، نفاق، جدا شدگی، عدم اتفاق
سایر معانی: ناهم بستگی

دیکشنری

فساد
اسم
discord, dissension, split, faction, factionalism, disunionنفاق
individuation, disunionجدا شدگی
separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, disunionجدایی
disjunction, separation, discharge, discontinuity, secession, disunionانفصال
disunionعدم اتفاق

ترجمه آنلاین

جدایی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.