چرخ ـ محور پیرو [حملونقل ریلی] چرخ ـ محوری که معمولا بعد از چرخ ـ محور پیشرو قرار میگیرد و نیروی محرکه به آن وارد نمیشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
در فاصله ی قابل شنیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطهجو، پر پشتکار سایر معانی: (در مورد رفتار با دیگران) اهل فشار و تحمیل، پویا و پرحرارت، پافشار، فعال، تازشگر، یورش بر، برتاختگر، (روان شناسی) پرخاشگر، دعوا ...
صعودی، بالا رونده، فراز جو، فراز گرای سایر معانی: ascendent : فراز جو، نج، سمت الراس، نوک [ریاضیات] صعودی، بالارو
یورش، حمله
بیمار، علیل، بستری سایر معانی: نرده ی دو طرف بستر، نرده ی تخت، بیمار بستری (bedrid هم می گویند)
عقب، عقب، پشت سر، عقب تراز، بعد از، دیرتراز، کپل، پشت سر سایر معانی: در پشت، در عقب، به سوی عقب، واپس، عقب تر، ورا، آن سوی، ماورا، پشتی، حامی، پشتیبان، (قدیمی) ذخیره، برای بعد، باقی کار، باق ...
قایق رانی سایر معانی: قایق سواری، پاروزنی
بیهوده، بی سود، بی مصرف، بی علاج، عاری از فایده سایر معانی: بی فایده
قبض رسید پُست [مهندسی مخابرات - پست] مدرکی که برای مشتری صادر میشود و در آن تاریخ پُستسپاری اقلام پُستی و مبلغ پرداختی گواهی میشود ...
تجارت، بازرگانی، معاشرت سایر معانی: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن [حسابداری] بازرگانی [حقوق] تجارت کردن، م ...
وفاداری، استواری، ثبات، متانت، پایداری سایر معانی: پابرجایی، بلاتغییر بودن، تداوم، ثبات قدم، اراده، وفا، پایمردی [نساجی] ثبات - پایداری [ریاضیات] پیوسته، دائما، ثبات، ثابت بودن ...