commerce
معنی
تجارت، بازرگانی، معاشرت
سایر معانی: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن
[حسابداری] بازرگانی
[حقوق] تجارت کردن، معامله کردن، تجارت، بازرگانی، داد و ستد
سایر معانی: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن
[حسابداری] بازرگانی
[حقوق] تجارت کردن، معامله کردن، تجارت، بازرگانی، داد و ستد
دیکشنری
تجارت
اسم
business, trade, commerceتجارت
trade, commerceبازرگانی
sociability, communication, commerceمعاشرت
ترجمه آنلاین
تجارت
مترادف
business ، dealing ، dealings ، economics ، exchange ، industry ، marketing ، merchandising ، merchantry ، retailing ، trade ، traffic ، truck ، wholesaling