کج خلق، لجوج، نیش دار، زنبور وار سایر معانی: بد خلق، تشری، بد زبان، زنبور مانند، وابسته به زنبوران، منجکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] زنبورهای خاکزی متوسطی با شکم سیاه و لکه های زرد.
(جانور شناسی) زنبور انجیر (blastophaga psenes)
(جانورشناسی) زنبور کوچک (تیره ی cynipidae که لارو آن آفت گیاه است)، حشره پرده بال مازو از خانواده cynipidae
[زمین شناسی] زنبورهای گال زا.
(جانورشناسی) بزمجه ی مرداب زی (بومی مرداب های آمریکای مرکزی و جزایر کارائیب)
صلیب، چلیپا، اختلاف، نا درستی، حد وسط، خاج، تقاطی، دورگه، چلیپایی، تقاطع کردن، گذشتن، قطع کردن، کج خلقی کردن، عبور کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن سایر معا ...
مغایر، نا سازگار، ناپسند، ناگوار، نامطبوع سایر معانی: ناخوشایند، (بو و مزه) بد، بدمزه، بدبو، زننده، آدم بد قلق، کیاگن، دوست نداشتنی، نچسب، دعوایی، بدخلق، ناسازوار
ترشرو، عصبانی سایر معانی: زودرنج، حساس، huffish ترشرو
متعصب، بی گذشت، زیر بارنرو سایر معانی: (نابرد بار نسبت به عقاید و اعتقادات دیگران) متعصب، کوته فکر، پی ورز، ناروادار، نابردبار (عقیدتی)، برنایشت، ناآزاده، کوته فکرانه، متعصبانه [خاک شناسی] غ ...
بد نهاد، نحس، بدخواه سایر معانی: بدجنس، بدسگال، دیوسیرت، دارای سونیت، نابکار، بدخواهانه، بدسگالانه، دیوسیرتانه، درموردستاره بخت نحس
فراهمآوری که برای مشتریان خود دسترسی به برنامههای کاربردی را امکانپذیر میسازد و نیازی نیست که مشتریان برنامهای را در سامانۀ خود ذخیره کنند [مهندسی مخابرات] ...
واژههای مصوب فرهنگستان