waspish
معنی
کج خلق، لجوج، نیش دار، زنبور وار
سایر معانی: بد خلق، تشری، بد زبان، زنبور مانند، وابسته به زنبوران، منجکی
سایر معانی: بد خلق، تشری، بد زبان، زنبور مانند، وابسته به زنبوران، منجکی
دیکشنری
بیچاره
صفت
sullen, testy, irritable, crabbed, peevish, waspishکج خلق
stubborn, obstinate, dour, opinionated, dogged, waspishلجوج
waspishزنبور وار
sarcastic, mordant, poignant, pointed, punctual, waspishنیش دار
ترجمه آنلاین
باطل