[برق و الکترونیک] etilletaS emitiraM lanoitanretnl organization-سازمان بین المللی ماهواره دریایی [ اینمارست] سازمان بین المللی که دارای شبکه ی مخابرات ماهواره ای سراسری ثابت و سیار است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریت های قضایی باشد
[زمین شناسی] مرداب دریایی تالاب دریایی، زمینی مسطح و گرمدشتی با پوشش گیاهی اندک که در مجاورت دریا واقع بوده و به هنگام مد به زیر آب فرو می رود. مقایسه شود با: salt Marsh
مرداب کشَندی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مردابی که سطح آب آن روزانه دوبار بالا و پایین میرود
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] مرداب ساحلی
باتلاق، باطلاق، گنداب، لجن زار، سیاه اب، لرزیدن، در باتلاق فرو رفتن سایر معانی: (معمولا با: down) در گل فرو رفتن، در باتلاق گیر کردن، گیرافتادن، (زمین نرم و خیس که از فساد و تلاشی خزه و برگ ...
گرد اوردن، همگرادنی کردن، تالیف کردن سایر معانی: (از سرچشمه های مختلف) گردآوری کردن، جمع آوری کردن، (آمار و اطلاعات و غیره) تنظیم کردن، تهیه کردن، تدوین کردن [کامپیوتر] کامپایل ؛همگردانی کرد ...
قاضی، کارشناس، دادرس، محاکمه کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، داوری کردن، قضاوت کردن سایر معانی: قاضی (از پهلوی: کادیک)، دادور، (مسابقات یا اختلافات و غیره) داور، خبره، ـ شناس، دارای نظر صائب در، ...
مرداب، چشمه اب گرم، تالاب سایر معانی: (دریاچه ی کم ژرفا که به دریاچه ی بزرگتر یا دریا راه دارد) خفتاب، دریاچه ی مرجانی، کولاب [عمران و معماری] مرداب [زمین شناسی] لاگون خلیج کوچکی در نزدیکی س ...
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن سایر معانی: جنبا کردن، سیار کردن، به حرکت درآوردن، بسیجیدن، آماده کردن، (لشکر) انگیختن [حقوق] بسیج کردن، آماده کردن، راه انداختن
باتلاق سایر معانی: (نادر) باتلاق، مرداب، marsh : باتلاق، لرزیدن، لرزاندن
منظومه شمسی سایر معانی: منظومه ی شمسی [زمین شناسی] منظومه شمسی - منظومه شمسی عبارتست از خورشید و سایر اجرامی که در مدارهایی به دور آن می گردند. [ریاضیات] منظومه ی شمسی ...