معنی

گرد اوردن، همگرادنی کردن، تالیف کردن
سایر معانی: (از سرچشمه های مختلف) گردآوری کردن، جمع آوری کردن، (آمار و اطلاعات و غیره) تنظیم کردن، تهیه کردن، تدوین کردن
[کامپیوتر] کامپایل ؛همگردانی کردن
[زمین شناسی] گرداوردن، تالیفکردن
[ریاضیات] مرتب کردن، ترجمه کردن، تدوین کردن، همگردانی، برگردان، همگردان، تدوین

دیکشنری

گردآوری
فعل
amass, assemble, collect, compile, troopگرد اوردن
compileهمگرادنی کردن
compile, writeتالیف کردن

ترجمه آنلاین

کامپایل کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.