مناجات نامه، ایین نماز، اداب نماز سایر معانی: (کلیساهای فرقه های گوناگون) آیین تجویز شده ی نیایش در کلیسا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه سایر معانی: گذران، وسیله ی امرار معاش
زندگی، معیشت، وسیله گذران، حی، در قید حیات، زنده، جاندار، جاودان سایر معانی: زنده (در برابر: مرده dead)، پر فعالیت، پرکنش، پربیاوبرو، پویا، وابسته به زندگان، در حالت طبیعی، دست نخورده، استخر ...
رسا، با صدای بلند، بلند، پر سر و صدا، گوش خراش، زرق و برق دار، پر صدا، بلند اوا، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو سایر معانی: (صدا) بلند، پرآوا، پر غوغا، با سماجت، با اصرار، مصرانه، با پافشاری، موک ...
پایین، صدای گاو، پایین، پست، فروتن، محقر، اندک، افتاده، کم، اهسته، پست ومبتذل، صدای گاو کردن، پایین سایر معانی: کم ارتفاع، کم بلندی، زیر، زیرین، کوتاه، فرو رفته، گود، سفلی، نشیب، کم ژرفا، کم ...
طبقه پست وپایین اجتماع، طبقه سوم سایر معانی: (طبقه ی اجتماعی که زیر طبقه ی متوسط قرار دارد) طبقه ی پایین، طبقه ی کارگر، کارگر جماعت [ریاضیات] طبقه ی پایین
ال اس دی (ترکیب بلورین به فرمول c15h15n2con(c2h5)2 که در روانپزشکی کار برد دارد) [خودرو] Limited Slip Differential دیفرانسیل محدود کننده لغزندگی.به خصوص در پیچها و زمینهای لغزنده جلوی سر خور ...
مجنون، ماه زده، مجنون، دیوانه سایر معانی: دیوانه وار، جنون آمیز، چل، احمق، سفیه، بی عقل، خل، خل وضع، وابسته به یا برای دیوانگان، احمقانه
زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز سایر معانی: جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا ...
پاک سازی، تطهیر
نمودار به چشم، درشت نمود سایر معانی: (دیدپذیر با چشم غیرمسلح) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)، مریی قابل رویت بدون میکروسکپ و غیره که کلمه مخالف ان mic ...
خل، مجنون، شیفته، دیوانه، از جا در رفته، عصبانی سایر معانی: شوریده، کالفته، پریشان حال، هیجان زده، بی عقل، نابخرد، احمق، احمقانه، مرده ی چیزی، سخت خواهان، از خنده روده بر کننده، بسیار خنده د ...