livelihood
/ˈlaɪvliˌhʊd/

معنی

وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه
سایر معانی: گذران، وسیله ی امرار معاش

دیکشنری

معیشت
اسم
livelihood, livingمعیشت
livelihood, subsistence, sustenance, means of livingمعاش
livelihood, bread and butterوسیله معاش
subsistence, livelihoodاعاشه

ترجمه آنلاین

امرار معاش

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.