lurid
معنی
زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز
سایر معانی: جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا شهوت انگیز، (نادر) رنگ پریده، بی رنگ و آب، درخشش (مانند شعله از میان دود)، مستهجن، شعله تیره، شعله دودنما
سایر معانی: جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا شهوت انگیز، (نادر) رنگ پریده، بی رنگ و آب، درخشش (مانند شعله از میان دود)، مستهجن، شعله تیره، شعله دودنما
دیکشنری
لجوج
صفت
scary, terrible, formidable, fearsome, grim, luridترسناک
luridکم رنگ و پریده
pale, ghastly, wan, pallid, lurid, peakedرنگ پریده
nasty, harsh, repulsive, vile, repellent, luridزننده
dark, black, murky, dim, gloomy, luridتیره
horrible, horrific, redoubtable, luridموحش
luridبطور ترسناک یا غم انگیز
luridرنگ زرد مایل به قرمز
ترجمه آنلاین
مبهم
مترادف
ashen ، bloody ، deep ، disgusting ، distinct ، exaggerated ، extreme ، fiery ، ghastly ، gory ، graphic ، grim ، grisly ، hideous ، horrible ، horrid ، horrifying ، livid ، low down ، macabre ، melodramatic ، obscene ، off color ، offensive ، purple ، racy ، raunchy ، revolting ، rough ، salty ، sanguine ، savage ، sensational ، sinister ، startling ، terrible ، terrifying ، violent ، vivid ، yellow