معنی

رسا، با صدای بلند، بلند، پر سر و صدا، گوش خراش، زرق و برق دار، پر صدا، بلند اوا، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو
سایر معانی: (صدا) بلند، پرآوا، پر غوغا، با سماجت، با اصرار، مصرانه، با پافشاری، موکد، (به ویژه در مورد رنگ - عامیانه) جلف، سبک، زننده، (به ویژه بو) تند، ناخوشایند، بد، به طور رسا، مشهور
[مهندسی گاز] باصدای بلند، پرصدا

دیکشنری

با صدای بلند
صفت
loud, high, vociferantبا صدای بلند
high, long, tall, loud, lofty, uplandبلند
expressive, loud, stentorian, audible, orotund, adequateرسا
noisy, piercing, tumultuous, deafening, loud, vociferousپر سر و صدا
noisy, sonorous, loud, orotund, plangent, uproariousپر صدا
strident, loud, earsplittingگوش خراش
loudبلند اوا
gorgeous, flashy, shiny, tinsel, flamboyant, loudزرق و برق دار
loud, songfulپراواز
pretentious, showy, resplendent, loud, lustrous, stagyپر جلوه
noisy, loud, obstreperous, rackety, rampageousپر هیاهو

ترجمه آنلاین

با صدای بلند

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.