macroscopic
معنی
نمودار به چشم، درشت نمود
سایر معانی: (دیدپذیر با چشم غیرمسلح) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)، مریی قابل رویت بدون میکروسکپ و غیره که کلمه مخالف ان microscopic یعنی ذره بینی است
[علوم دامی] بزرگ بون به اندازه ای که با چشم غیر مساح قابل رویت باشد
[شیمی] ماکروسکوپی، (دیدپذیر با چشم غیرمسلح ) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)
[عمران و معماری] ماکروسکوپی - ماکروسکوپیک - در مقیاس کلان
[برق و الکترونیک] ماکروسکوپی حدی از بزرگی که با چشم غیر مسلح دیده می شود .
سایر معانی: (دیدپذیر با چشم غیرمسلح) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)، مریی قابل رویت بدون میکروسکپ و غیره که کلمه مخالف ان microscopic یعنی ذره بینی است
[علوم دامی] بزرگ بون به اندازه ای که با چشم غیر مساح قابل رویت باشد
[شیمی] ماکروسکوپی، (دیدپذیر با چشم غیرمسلح ) درشت بینی (macroscopical هم می گویند) (در برابر: ذره بینی microscopic)
[عمران و معماری] ماکروسکوپی - ماکروسکوپیک - در مقیاس کلان
[برق و الکترونیک] ماکروسکوپی حدی از بزرگی که با چشم غیر مسلح دیده می شود .
دیکشنری
ماکروسکوپیک
صفت
macroscopicنمودار به چشم
macroscopicدرشت نمود
ترجمه آنلاین
ماکروسکوپی