شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، شلاق زدن، تازیانه زدن سایر معانی: دوال، ضربه ی شلاق، حرکت شلاقی، (با: off یا out یا up و غیره) ناگهان درآوردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] آنتن شلاقی آنتن میله ای عمودی انعطاف پذیری که بیشتر برای وسایل نقلیه به کار می رود . - آنتن شلاقی
1- انگیزاندن، برانگیختن، تحریک و تهییج کردن، شورانیدن 2- (عامیانه - با سرعت و مهارت) تهیه کردن، آماده کردن، مهیا کردن
تازیانه وار
روچینۀ زده [علوم و فنّاوری غذا] مادۀ خوراکی تزیینی زدهشدهای که حاوی حدود 5 درصد چربی با نقطۀ ذوب پایینتر از 38 درجۀ سلسیوس است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سربند [حملونقل دریایی] نخی ساده یا جفترشته و موماندود که برای جلوگیری از باز شدن رشتههای طناب از یکدیگر به دور سر طناب میبندند ...
سربندی [حملونقل دریایی] تاباندن سربند به دور سر طناب برای جلوگیری از باز شدن رشتههای طناب از یکدیگر
ضربت اهسته و سبک با شلاق، شلاق زنی، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی سایر معانی: چوب کاری، ن تابیده مخصوص تازیانه پیچی [عمران و معماری] حرکت شلاقی
(تیری که خطاکاران را به آن می بستند و شلاق می زدند) دیرک شلاق زنی، تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
فنری، شبیه شلاق سایر معانی: شبیه شلاق، فنری
اره ی دو نفره، اره ی دو سر، با اره ی دو سر بریدن، (دو نفری با اره) بریدن، اره دوسر، با اره دو سر بریدن
مکث کوتاه، اهل بخیه، دارای مرز کردن، در مرز زمین شخم زدن سایر معانی: حاشیه ی تسمه یا شلاق را کوک زدن، حاشیه دوزی کردن، خیاط، مکک کوتاه، یک دقیقه