whipstitch
معنی
مکث کوتاه، اهل بخیه، دارای مرز کردن، در مرز زمین شخم زدن
سایر معانی: حاشیه ی تسمه یا شلاق را کوک زدن، حاشیه دوزی کردن، خیاط، مکک کوتاه، یک دقیقه
سایر معانی: حاشیه ی تسمه یا شلاق را کوک زدن، حاشیه دوزی کردن، خیاط، مکک کوتاه، یک دقیقه
ترجمه آنلاین
بخیه