معنی

(اِ) درخت صنوبر که ستون کنندش. (حاشیهٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از صحاح الفرس). و در پهلوی گاس با سین است : یکی چادری جوی پهن و دراز بیاویز چادر ز بالای گاز. ازرقی (از حاشیهٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). اصح کاز و کاژ است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.