جعبهای در اتومبیل که قدرت تحرک موتور به آن منتقل میشود و بهوسیلۀ دستۀ دنده به دندههای مختلف منتقل میگردد.
فرهنگ فارسی عمید
۱. ابزاری که برای نگهداشتن، فشار دادن، و یا گرفتن چیزی به کار میرود؛ انبر. ۲. وسیلهای چوبی، فلزی، یا پلاستیکی برای نگاه داشتن لباس روی طناب یا میله. ۳. وسیلهای بر ...
نمد.
= گیاه
جهان؛ دنیا.
۱. دستگاهی مخصوص اعدام در فرانسه به شکل چهارچوب که با رها کردن تیغۀ سنگین و بُرنده در جهت عمودی، سر محکوم را قطع میکرد. ۲. دستگاهی که کاغذ، ورق آهن، و مانند آنها را به همین شک ...
کسی که رویه و ته گیوه را به هم میدوزد.
نوعی خوراک که برنج و لپه و گوشت را لای تکههای شکمبۀ گوسفند میپیچند و میپزند؛ گدک.
۱. برای ساختن حاصل مصدر به کار میرود: دوستی، دشمنی. ۲. نشانۀ نسبت یا اتصاف: تهرانی، شیرازی. ۳. نشانۀ نکره که بر یک شخص یا یک چیز غیرمعلوم دلالت میکند: مردی، زنی، سنگی، کتابی. ...
نام حرف «ی». * یای مجهول: واجی که بهصورت e به کار میرفته و امروزه در لهجۀ رسمی بهکلی از بین رفته است. * یای معروف: واجی که بهصورت i و بهصورت کامل ادا می&zwn ...
۱. برای فراخواندن کسی به کار میرود. ۲. برای طلب کمک از کسی به کار میرود. δ گاهی بعد از حرف الا میآید: اَلا یا خیمگی خیمه فروهل / که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل (منوچه ...
۱. = یافتن ۲. یابنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کامیاب، شرفیاب. ۳. یافتهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کمیاب، نایاب.