۱. برای فراخواندن کسی به کار میرود. ۲. برای طلب کمک از کسی به کار میرود. δ گاهی بعد از حرف الا میآید: اَلا یا خیمگی خیمه فروهل / که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل (منوچه ...
فرهنگ فارسی عمید
[ وُ ] (ترکیب عطفی) به واو عاطفه اسم دو حرف است (ی.د) حرف «یا» بشکلی که در مفردات می نویسند در تقویم علامت برج دلو است و هم علامت مشتری و دال علامت برج اسد است و هم علامت عطارد. (غیاث ال ...
لغتنامه دهخدا
[ وَ لی یُلْ لا هی ] (ص نسبی) در تداول عامیانه، فرنی فروش. (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمال زاده).
نومید، نازا، سترون
فرهنگ واژههای سره
قطع پیشرس تخمکگذاری و چرخههای دشتانی پیش از چهلسالگی [پزشکی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(اِخ) صاحب کتاب قاموس گوید: یائیر به معنی کسی که خداوند او را منور کرده است. ۱ -پهلوانی که در ایام موسی بوده پدرش از سبط یهودا و مادرش از سبط منسی خوانده شده است. (اول تواریخ ایام ۲:۲۱ و ۲۲ ...
(اَ لْ لا) [ ع. ] (ندا.)۱- لفظی است که مردان هنگام ورود به خانه گویند، تا اگر زن نامحرم در خانه هست روی خود را بپوشاند.۲- لفظی است که هنگام ورود شخص محترمی به مجلسی گویند و آن علامت بزرگداشت ...
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) در ترکیب، به صورت مزید مؤخر به معنی یابنده آید: دیریاب، فلزیاب.
۱. = یافتن ۲. یابنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کامیاب، شرفیاب. ۳. یافتهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کمیاب، نایاب.
[ دَ ] (مص) یاباندن. فهمانیدن. رجوع به دریابانیدن شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.