معنی

۱. برای ساختن حاصل مصدر به کار می‌رود: دوستی، دشمنی. ۲. نشانۀ نسبت یا اتصاف: تهرانی، شیرازی. ۳. نشانۀ نکره که بر یک شخص یا یک چیز غیرمعلوم دلالت می‌کند: مردی، زنی، سنگی، کتابی. ۴. به همراه بن فعل، نشانۀ دوم شخص مفرد است: رفتی، دیدی، بردی. ۵. نشانۀ اضافه که بین دو کلمه و در آخر کلماتی که به الف یا واو ختم می‌شوند درمی‌آید: بوی گل، نوای بلبل. ۶. [قدیمی] در آخر فعل نشانۀ استمرار است: رفتی، خوردی.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.