لیست واژه‌ها

yenta or yente

(خودمانی - زن) شایعه پراکن، فضول

دیکشنری انگلیسی به فارسی

epi syenite or episyenite or episyenite

[زمین شناسی] اپی سینیت - سینیتهایی با ترکیب کانی شناسی ثانوی. این سنگها، دیوریت ها یا گابروهای قدیمی بوده اند که آلبیتیزه شده اند. پیروکسنها اورالیتیزه و اولیوینها سرپانتینیزه یا کلریتیزه هس ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

jan mayen

جزیره ی یان ماین (میان گرینلند و نروژ - متعلق به نروژ)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

kalisyenite

[زمین شناسی] کالی سینیت سینیتی که تنها کمتر از 5% فلدسپاتهای آن، پلاژیوکلاز می باشند. کاربرد این واژه توصیه نمی شود.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mayenite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca12Al14O33

دیکشنری انگلیسی به فارسی

polyene

(شیمی) پلی این، الی ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است

دیکشنری انگلیسی به فارسی

quartz syenite

[زمین شناسی] سینیت کوارتزی - در رده بندی IUGS، سنگ نفوذی با کوارتز بین 5 و 20 ،( P/(A+P بین 10 و 35.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

appetite

ارزو، اشتیاق، اشتها، میل و رغبت ذاتی سایر معانی: میل شدید، ولع، رغبت [بهداشت] اشتها

دیکشنری انگلیسی به فارسی

covet

طمع به چیزی داشتن، میل به تملک چیزی کردن سایر معانی: سخت خواستن (به ویژه به ناحق و آنچه به دیگری تعلق دارد)، چشم طمع داشتن، غبطه خوردن، آزمند بودن، آزیدن، بیوسیدن، از دل و جان خواستن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dean

رئیس، ریش سفید، رئیس کلیسا یا دانشکده سایر معانی: (دانشکده) رییس، پیشکسوت، مرشد، بزرگ، سالار، مهین، سرپرست نمازخانه ی دانشگاه، سرکشیش (در کلیساهای بزرگ که چند کشیش دارند)، اسم خاص مذکر ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

gossiper

ساعی، خبر بر، خبرچین، سخن چین، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز سایر معانی: کسیکه شایعات بی اساس میدهد، حرف مفت زن، دری وری نویس

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hanker

مقصود، اشتیاق داشتن، ارزومند چیزی بودن، مردد ودودل بودن سایر معانی: (با: after یا for یا مصدر) از ته دل خواستن، هوس داشتن، ویار داشتن، (دل) غنج زدن، (دل برای چیزی) ریسه رفتن، ولع داشتن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید