لنگی چرخ، مردد بودن، تلو تلو خوردن، جنبیدن، وول خوردن، لنگ بودن، مثل لرزانک تکانخوردن، لق بودن سایر معانی: (مثلا در راه رفتن) تلوتلو خوردن، لمبر خوردن، لقاندن، لرزان کردن، تکان دادن، سست بود ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرضیۀ لقی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] فرضیهای برای توصیف چگونگی شناسایی چند رمزه با یک رِنان
واژههای مصوب فرهنگستان
کتان صحرایی، لرزیدن، تلو تلو خوردن سایر معانی: (به ویژه در اثر پیری) لرزیدن، رعشه داشتن، (گیاه شناسی) سس، کتان دریایی (cuscuta از خانواده ی نیلوفر که گیاهان انگلی هستند)
لکنت زبان پیدا کردن، گیر کردن، بالکنت گفتن، با شبهه و تردید سخن گفتن، تزلزل یا لغزش پیدا کردن سایر معانی: تلوتلو خوردن، با تزلزل راه رفتن، لرزان لرزان رفتن، سکندری خوران راه رفتن، بلخشیدن، س ...
لرز، تکان، لرزش، تزلزل، ارتعاش، لرزش داشتن، متزلزل کردن، تکان خوردن، بهم زدن، تکان دادن، اشفتن، جنباندن، لرزیدن سایر معانی: تکاندن، گلاندن، لاندن، (از نمک پاش و غیره) افشاندن، پاشیدن (همراه ...
تکان تکان خوردن، تاب داشتن سایر معانی: (چرخ دوچرخه و غیره) تاب داشتن، نوسان کردن، تاب، لقی، shimmey چر وسیله نقلیه تاب داشتن، لرزش داشتن، تکان تکان خوردن اتومبیل
لنگیدن، تلو تلو خوردن، گیج خوردن، یله رفتن، تردید داشتن، بتناوب کار کردن سایر معانی: پیلی پیلی خوردن، سکندری رفتن، ناویدن، گیج گیج خوردن، (مثلا با زدن ضربه) به تلوتلو خوردن انداختن، گیج کردن ...
تلو تلو خوردن، تردید کردن، پس و پیش رفتن، متزلزل شدن سایر معانی: متزلزل بودن، در شرف افتادن بودن
جنبش، تپش، تکان، لرزش، لرزه، رعشه سایر معانی: هیجان شدید، آشفتگی، نوسان، ارتعاش، صدای مرتعش، آوای لرزان، tremour لرزش
گاو چران، راه رفتن اردک وار، کج و سنگین راه رفتن، اردک وار راه رفتن سایر معانی: (مثل مرغابی) راه رفتن، (هنگام راه رفتن) به طرفین خم شدن، بدقواره راه رفتن یا حرکت کردن، تاتی تاتی کردن ...
فرضیهای برای توصیف چگونگی شناسایی چند رمزه با یک رِنان [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]