عقبنشینی [علوم نظامی] نوعی عملیات پدافندی که در آن نیروی درگیر با دشمن از ادامۀ درگیری پرهیز میکند و از دشمن فاصله میگیرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] برداشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] بیرون کشیدن جداره
لغو، محو، فسخ، برانداختگی، الغا مجازات سایر معانی: برچیدن، الغا، ملغی سازی، براندازی، از میان برداری [نساجی] ازبین بردن - نابود کردن
نس، الغا، بطلان
(در مورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و به طور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار، (خودمانی) بدون تهیه وتدارک، بدون آمادگی، بلامقدمه، (خودمانی) به طور صریح و بی پ ...
محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال سایر معانی: از دست دادگی، از دست رفتگی، فقدان، بی بهرگی، ناکامی، بی بهره سازی [حقوق] محرومیت (از حقوق مدنی)، سلب مالیت بدون پرداخت غرامت ...
گریز، فرار، ترک خدمت، بی وفایی سایر معانی: ترک، رها (سازی)، فرار (از خدمت ارتش یا انجام وظایف)، قال گذاری
متارکه روابط، رهایی از قید یا تعهد سایر معانی: (ارتش یا امور سیاسی و غیره) پس کشانی، عقب نشینی، قطع تماس با دشمن، (گیره و قلاب و چفت و غیره) رهایی، آزادی، جدایی، (دنده) خلاصی، باز بودن، عدم ...
خروج، در رو، خارج شدن سایر معانی: برون رفت، برون رو (egression هم می گویند)، خروجی [عمران و معماری] خروج
رهایی، گریز، فرار، فر، رستن، رهایی جستن، خلاصی جستن، جان بدر بردن، فرار کردن، گریختن، در رفتن سایر معانی: خلاصی، نجات، ورمالیدن، گالیدن، جان به در بردن، (از خطر) جستن، (آسیب و غیره) - ندیدن، ...
مهاجرت، خروج، مهاجرت دسته جمعی، سفرخروج سایر معانی: هجرت، برون روی (به ویژه برون رفت دسته ای بزرگ)، (e بزرگ - با: the) خروج قوم یهود از مصر، مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به کنعان