(آلمانی) جهان بینی، بینش جهانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبک وزن سایر معانی: (کشتی و مشت بازی و غیره) سبک وزن (کمتر از 66/68 کیلوگرم)، سبک وزن کمتر از ‡41 پوند
(آلمانی) دردمندی به خاطر اوضاع جهان، جهان درد، جهان افسوس
[نفت] برآمدگی کلان تاقدیسی
[نساجی] پارچه پیکه
(گرما) شدید، سوزان، کلافه کننده، داغ، تفتان
مشاجره، داد و بیداد، سرخ کردن، کباب کردن سایر معانی: کباب شدگی، در معرض حرارت شدید قرار دادن، تفتن، (روی شعله ی مستقیم) پختن، بریان کردن، دعوای پر جنجال، قیل و قال و زد و خورد، سر و صدا و خش ...
اشتیاق، حرارت، گرمی، گرما، وهله، تحریک جنسی زنان، طلب شدن جانور، تندی، نوبت، گرم کردن، بر انگیختن، بهیجان امدن سایر معانی: دما، گرمش، تف، تفس، داغی، گرمای زیاد، حرارت شدید، میزان گرما، درجه ...
تند، حاد، تیز، با حرارت، تابان، گرم، داغ، تند مزاج، اتشین، برانگیخته، پر حرارت، تفته، داغ کردن یا شدن، بگرمی سایر معانی: تفت، تفتان، پرادویه، تند (مزه یا بو)، دهان سوز، پرشور، زود خشم، آتشی ...
گرمى، داغى، حرارت
ابدار، نمناک، مرطوب، تر، بخاردار، نمدار سایر معانی: نمناک، نمدار، مرطوب، ابدار، بخاردار [عمران و معماری] تر [برق و الکترونیک] مرطوب [نساجی] مرطوب - نم دار [آب و خاک] مرطوب، نمناک ...
رطوبت، نم، تری، مقدار رطوبت هوا سایر معانی: نمداری، نمناکی، میزان نمداری هوا، درجه ی رطوبت [خودرو] رطوبت [شیمی] رطوبت [عمران و معماری] رطوبت - نم - نمناکی [مهندسی گاز] رطوبت، رطوبت هوا [زمین ...