مومی [زیستشناسی - علوم گیاهی] مربوط به موم یا از جنس آن
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] زیر دست مومی شکل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] مواد مومی
علوم مهندسى : زدودن موم اندود
مومزدایی [مهندسی شیمی] فرایند جدا کردن مومهای هیدروکربنی جامد از ترکیبات آلی
چسب پیوند [کشاورزی - علوم باغبانی] آمیختهای از مواد مختلف که از آن برای پوشاندن پیوندگاه یا سایر زخمهای درخت در مقابل نفوذ ریزاندامگانها یا از دست رفتن آب بافتهای گیا ...
رباط پس سر، پی گردن
رجوع شود به: woadwaxen، طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی، ژنیستا
چسبنده، چسبیده، چسبناک، چسبدار سایر معانی: هم چسب، دوسشی، ماده ی چسبناک [شیمی] 1- چسبنده، چسبناک، هم چسب، دوسشی 2- چسب، ماده ى چسبناک [سینما] مواد چسبی [عمران و معماری] ماده پیوندساز - ماده ...
ترقی، کمک کردن، بالا بردن، بالا رفتن، زیاد کردن، جلو بردن، ترقی دادن سایر معانی: (در بالا رفتن به کسی) کمک کردن، بالا کشیدن، به جلو راندن، دیگران را تشویق به کمک یا جانب داری از کسی یا چیزی ...
بی رنگ، بی مزه، کم رنگ، رنگ پریده، غیر جالب سایر معانی: ملالت آور، (داستان و نمایش و غیره) بی مزه، بی بو و خاصیت، یکنواخت، خسته کننده، رنگ رفته، خاکستری، مات، کدر، ویر [نساجی] بیرنگ - کمرنگ ...
خرد کردن، خراب کردن، ویران کردن سایر معانی: (ساختمان و غیره) خراب کردن، منهدم کردن، درهم کوبیدن، واریزاندن، (مجازی) نابود کردن، بلعیدن [مهندسی گاز] ویران کردن، ازمیان برداشتن ...