معنی

بی رنگ، بی مزه، کم رنگ، رنگ پریده، غیر جالب
سایر معانی: ملالت آور، (داستان و نمایش و غیره) بی مزه، بی بو و خاصیت، یکنواخت، خسته کننده، رنگ رفته، خاکستری، مات، کدر، ویر
[نساجی] بیرنگ - کمرنگ - رنگ پریده

دیکشنری

بی رنگ
صفت
colorless, achromatic, effeminate, gray, neutral, achromicبی رنگ
pale, inconspicuous, pallid, colorless, wan, lunarکم رنگ
pale, ghastly, wan, pallid, lurid, colorlessرنگ پریده
colorless, colourlessغیر جالب
tasteless, insipid, unsavory, vapid, flat, colorlessبی مزه

ترجمه آنلاین

بی رنگ

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.