گونۀ آسیبپذیر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] گونهای که اگر اقدامات حفاظتی در مورد آن اعمال نشود، منقرض خواهد شد
واژههای مصوب فرهنگستان
هجومپذیر، قابل حمله سایر معانی: هجوم پذیر، قابل حمله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در معرض خطر (یا خسارت و غیره)
خطر ناک، خطیر، خوفناک سایر معانی: سیجناک، پر مخاطره [فوتبال] خطرناک- پرخطر
تابع، وابسته، مربوط، متعلق، موکول، محتاج، نامستقل سایر معانی: پسوا، پایبند، پسمند، در مهار، متکی به، دلگرم به، تحت تکفل، نان خور، عائله، آدم وابسته، آدم تابع، (مهجور) بخش ثانوی یا کم اهمیت ت ...
سست، نازک، شکننده، زود گذر، گول خور، نحیف، بی مایه، سست در برابر وسوسه شیطانی سایر معانی: نزار، رنجور، (از نظر اخلاق و اراده) ضعیف، ضعیف النفس، زودشکن، زودآسیب، ظریف، لطیف، کاووس، پاژ، سبد ع ...
شخص، انسانی، وابسته بانسان، دارای خوی انسانی سایر معانی: وابسته به نژاد بشر (گونه ی homo sapiens)، آدمیزادی، بشری، انسی، وابسته به یا توسط انسان ها، (دارای ویژگی های انسانی مانند حسادت یا شج ...
تحت نفوذ قرار گیرنده، اثر پذیر، تاثر پذیر سایر معانی: خوپذیر، تاءثیر پذیر، اندیش گیر
شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی سایر معانی: مغلوب نکردنی، سخت، استوار
خطر ناک سایر معانی: خطرناک
خطر ناک، مخاطره امیز، در مخاطره سایر معانی: پر مخاطره، سیجناک
گاو صندوق، صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده سایر معانی: امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم، بی مخاطره، فارغ از خطر، قابل اعتماد، قابل اطمینان، ن ...