معنی
گاو صندوق، صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده
سایر معانی: امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم، بی مخاطره، فارغ از خطر، قابل اعتماد، قابل اطمینان، ناقادر به ایجاد دردسر یا خطر، محتاط، محتاطانه، احتیاط آمیز، یخدان، یخچال ویژه، از خطر جسته، رهیده، پناه (دهنده)، (خودمانی) کاپوت، ابریشمی، سالم
[عمران و معماری] ایمن - مطمئن
[برق و الکترونیک] ایمن، بی خطر
[مهندسی گاز] ایمن، بی خطر، محفوظ
[بهداشت] بی خطر - ایمن
[نساجی] بی خطر - ایمن
سایر معانی: امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم، بی مخاطره، فارغ از خطر، قابل اعتماد، قابل اطمینان، ناقادر به ایجاد دردسر یا خطر، محتاط، محتاطانه، احتیاط آمیز، یخدان، یخچال ویژه، از خطر جسته، رهیده، پناه (دهنده)، (خودمانی) کاپوت، ابریشمی، سالم
[عمران و معماری] ایمن - مطمئن
[برق و الکترونیک] ایمن، بی خطر
[مهندسی گاز] ایمن، بی خطر، محفوظ
[بهداشت] بی خطر - ایمن
[نساجی] بی خطر - ایمن
دیکشنری
بی خطر
اسم
safe, strongbox, safe depositگاو صندوق
صفت
secure, safe, assuredامن
safe, secureایمن
safe, benign, secure, soundبی خطر
sure, safe, confident, secure, assured, persuadedمطمئن
protected, preserved, safe, secure, guardedمحفوظ
correct, right, accurate, true, good, safeصحیح
safe, trustyاطمینان بخش
invulnerable, safeمحفوظ از خطر
safeصدمه نخورده
ترجمه آنلاین
امن
مترادف
buttoned up ، cherished ، free from danger ، guarded ، home free ، impervious ، impregnable ، in safety ، intact ، inviolable ، invulnerable ، maintained ، okay ، out of danger ، out of harm's way ، preserved ، protected ، safe and sound ، safeguarded ، secure ، sheltered ، shielded ، sitting pretty ، snug ، tended ، unassailable ، undamaged ، under lock and key ، under one's wing ، unharmed ، unhurt ، uninjured ، unmolested ، unscathed ، unthreatened ، vindicated ، watched