دردسخت یاشدید، دردزیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توفان سخت [علوم جَوّ] بادی با سرعت 56 تا 63 گره در مقیاس باد بوفورت|||متـ . عدد بوفورت 11 Beaufort number 11
واژههای مصوب فرهنگستان
تند باد، باد شدید
خشمگینانه سایر معانی: بزور، جبرا، بعنف، جابرانه، سخت، بشدت، شدیدا، به تندی
دیوانگی سایر معانی: رجوع شود به: amok، amok : یک نوع جنون دراثر مر مالاریا که منجر به خودکشی میشود
از روی خشم سایر معانی: از روی خشم
دیوانه، از جا در رفته، شوریده، اشفته سایر معانی: از خودبیخود، کالفته
پر باد سایر معانی: پرباد
دیواسا، دیوی، شیطانی، دیوانه
بسیار سخت، از جان گذشته، ناامید، بسیار بد، بی امید، بی چاره، فرومانده سایر معانی: نومیدانه، از روی استیصال، از روی ناچاری، از روی ناگزیری، از روی درماندگی، مذبوحانه، نومید کننده، یاس آور، دس ...
رانندگی، محرک سایر معانی: (حرکت کننده با نیرو و شدت) تند و شلاقی، شدید، جانانه، پرنیرو و حرارت، رانندگی (اتومبیل و غیره)، (مکانیک - انتقال دهنده ی نیرو یا جنبش) رانش گر، راننده، پیش برنده، ر ...
برانگیختنی، قابل تحریک، قابل تهییج سایر معانی: تحریک پذیر، زود انگیز