طفره رفتن، دروغ گفتن، دوپهلو حرف زدن، زبان بازی کردن سایر معانی: دروه گفتن [حقوق] سوء استفاده از منصب دولتی یا وکالت، کتمان با قلب کردن واقعیت (بالاخص از طریق شهادت دو پهلو و مبهم) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(بیشتر از طریق دخالت دولت) حمایت قیمت(ها)، یارانه، پایین داری قیمت، سوبسید، تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
پیشرفت، عمل، اقدام، روند، جریان عمل سایر معانی: (انجمن های علمی و غیره - جمع) صورت جلسه، شرح مذاکرات، ادامه، دنبال گیری، پیگیری، طرز [حقوق] سوابق امر، گردش کار، جریان دعوی (یا دادرسی یا رسید ...
اعلان کردن، جار زدن، قبلا اعلام کردن، علنا اظهار داشتن سایر معانی: اعلام کردن، (ماهیت) نشان دادن، گواه بودن، (نادر) با صدور اعلامیه تبعید یا ممنوع کردن
دستور کار، مرام، دستور، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام، برنامه تهیه کردن، برنامه دار کردن، برنامه نوشتن سایر معانی: برنامه ی تلویزیونی (یا سینمایی و غیره)، نمایش، در برنامه قرار دادن، برنامه ...
درمان پیشگیرانه [پزشکی] نوعی درمان یا اقدام با هدف حمایت از بیمار در برابر بیماریای که به آن مبتلا شده یا در معرض ابتلا به آن قرار دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
طب پیشگیری، طب استحفاظی سایر معانی: (پزشکی) پیشگیری، جلوگیری، طب طب پیشگیری
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه سایر معانی: ممنوعیت، قدغن سازی، حرام اعلام کردن، منع
طبع، اشاعه، انتشار، نشر، نشریه، نگارش، طبع ونشر سایر معانی: چاپ کردن، رندش، کتاب، اثر، مقاله [کامپیوتر] نشر، انتشارات - ( در نشر رومیزی ) مجموعه ای از فایلها که تمام عناصر پروژه معینی را شرح ...
دقایق، نکته دقیق در ایین رفتار سایر معانی: (رفتار یا مراسم) ریزه کاری، (جمع) نکات دقیق، دقت
بی ارزش، بد نام سایر معانی: شلخته، بد لباس
بالا بردن قیمت، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، سرو صورت تازه گرفتن، گرد امدن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن سایر معانی: (قشون در حال فرار یا عقب نش ...