اشکار کردن، برهنه کردن، کشف کردن، سر پوش برداشتن از سایر معانی: آشکار کردن، بر ملا کردن، افشا کردن، پرده برداری کردن، روپوش یا پوشش چیزی را برداشتن، عریان کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ولگرد، خزپوش، بیکاره، طفیلی، دربدر، خانه بدوش، خانه بدوش، بی کاره، ولگردی کردن سایر معانی: سرگردان، آواره، عیار، دوره گرد، رذل
تفسیر، متن، نسخه، ترجمه، شرح ویژه سایر معانی: برگردان، ترگمان، ویرایش، ویراست، روایت، برداشت، تعبیر، قول، اقتباس، نمونه، نوع، گونه، صورت [سینما] نسخه [کامپیوتر] نگارش ؛ مدل ،نسخه [زمین شناسی ...
سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن سایر معانی: ( بی هدف ) حرکت کردن، پرسه زدن، پلکیدن، (با بی خیالی) راه رفتن، یالم یالم رفتن، خرامان رفتن، (معمولا با: off) گمراه شدن، گم شدن، کج راه شدن، ( ...
ستونی عمودی شامل تعدادی سینی، برای ایجاد تماس بین مایع پایینرونده و بخار بالارونده [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تابش الکترومغناطیسی با بسامد رادیویی که اصولا از موجهای نامنظم بار الکتریکی در تخلیۀ آذرخشهای توفان تندری ناشی میشود [علوم جَوّ]
نوعی خشککن ناپیوسته متشکل از یک محفظۀ عایقبندیشده که در آن مواد غذایی بر روی سینیهای مشبک قرار میگیرند و با جریان هوای گرم خشک میشوند|||متـ . خشککن ...
خوردگی برقکافتی ناشی از جریانهای سرگردان، نظیر هر جریان خارجی و تصادفی در داخل زمین [خوردگی]
سینی دارای سوراخهای بزرگ که پوشیده از کلاهکهای متحرکی است که در داخل لایۀ مایع غوطهورند و با افزایش فشار بخار بالا میروند [مهندسی شیمی] ...
سینیای که آزادسازی حباب در آن ازطریق کلاهکهای واژگون بر سطح مایع انجام میشود [مهندسی شیمی]