خط سیر سایر معانی: (به ویژه گلوله ی رها شده و موشک و غیره) مسیر پرتابی، پرتابراه، خط سیر گلوله (یا پرتابه)، (مجازی) مسیر، گذر راه، گذرگاه، گذار، (ریاضی) مسیر، گذرگر، مسیر، ورا افکن، مسیر گلو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پادکنش مسیر پدافند موشک پرتابشی [علوم نظامی] نوعی پادکنش که در آن پرتاب موشک با بُرد بیشینه انجام نمیشود تا امکان کاهش یا افزایش مسیر حرکت وجود داشته باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] مسیر تنش
[برق و الکترونیک] مسیر بالستیکی کسیر پیموده شده توسط جسمی که تنها نیروهای وارد بر آن نیروی گرانش و مقاومت محیط است .
[عمران و معماری] مسیر سازگار [زمین شناسی] مسیر سازگاری
مسیر هومان [مهندسی هوافضا] ← مدار انتقال هومان
[عمران و معماری] امتداد تنش اصلی - خط تنش اصلی
مسیر زیرمداری [مهندسی هوافضا] خط سیر پرواز ماهوارهبَر (launch vehicle) یا فضاپیمایی که در آن سرعت وسیله به سرعت مداری نمیرسد ...
مسیر زمینبهماه [مهندسی هوافضا] مسیری که در آن فضاپیما از مدار زمین به مدار پیراماه منتقل میشود
مسیر انتقال [مهندسی هوافضا] ← مدار انتقال
دور، قلمرو، مدار، مسیر، حدقه، مسیر دوران، حدود فعالیت، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن، دور زدن سایر معانی: (نجوم) مدار، پرگاره، گردجا، در مدار حرکت کردن، در دایره حرکت کردن، (ماهواره ی ...
حامل، بردار سایر معانی: برداری، (ریاضی) بردار، وکتور، (جانور و به ویژه حشره ی ناقل بیماری) ناقل، واگیران، مسیر هواپیما، (نشان داده شده توسط قطب نما) گذرراه، vectorial هن، جهت، خط سیر، شعاع ح ...