گودال، کیسه کوچک، تاولچه، ابدانک سایر معانی: تاول (blister هم می گویند)، (گیاه شناسی) کیسه یا حفره ی پر از آب یا هوا: آبدانک و حبابچه [زمین شناسی] حفره، غار - حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهرو، سرسرا، دهلیز، هشتی، دالان سرپوشیده سایر معانی: (کالبدشناسی - جانورشناسی) دهلیز، دهلیزه، دالان، رواق، کفش کن، رجوع شود به: lobby، راهرو سرپوشیده میان دو واگن مسافربر [زمین شناسی] دهلیز ...
مضطرب، اشفته، دل ازار، رنجش امیز سایر معانی: مزاحم، دردسردهنده، آزاردهنده، پرزحمت، پردردسر [حقوق] ایذایی، مزاحم، بدون دلیل منطقی یا عذر موجه
لرزان، مرتعش، پرطراوت و چالاک، به تپش در امده، در حال جنبش، تکریری سایر معانی: نوان، (رنگ) زنده، درخشان، روشن، پر جنب و جوش، زنده، پرجوش و خروش، پرشور، پویان، سرزنده، رجوع شود به: resonant ...
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج سایر معانی: نوش، شیوش، ترنگ، لرزانش، رجوع شود به: oscillation، دودلی، vibrational اهتزاز [شیمی] ارتعاش [سینما] ارتعاش [عمران و معماری] ار ...
برعکس، در جهت مخالف، بطور عکس سایر معانی: بالعکس، باژگونه، وارون وار، معکوسا [برق و الکترونیک] برعکس [ریاضیات] برعکس
نایب السلطنه سایر معانی: شهیار، نوپان، فرمانفرمای کل
تغییر، دگرگونی، تحول، فراز و نشیب زندگی سایر معانی: بی ثباتی، تغییرپذیری، دگرسان پذیری، اطمینان ناپذیری، (جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، تغییر و تبدیل، تواتر
وابسته به سلطنت ملکه ویکتوریا (1837-1901)، (دارای مشخصات تمدن و زندگی انگلیس در دوران ملکه ویکتوریا) محافظه کار، امل، محافظه کارانه، (معماری و غیره) سبک دوران ویکتوریا، مربوط به زمان سلطنت م ...
رقابت کردن، هم چشمی کردن، رقیب شدن سایر معانی: برتری جویی کردن، (مهجور) شرط بستن، شرطبندی کردن
فحش، فحاشی، بد گویی، بهتان، سخن زشت و رکیک سایر معانی: بدگویی، بهتان، فحش، سخن زشت و رکیک
ویلا، خانه ییلاقی سایر معانی: خانه ی ییلاقی