vibration
/vaɪˈbreɪʃn̩/

معنی

جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج
سایر معانی: نوش، شیوش، ترنگ، لرزانش، رجوع شود به: oscillation، دودلی، vibrational اهتزاز
[شیمی] ارتعاش
[سینما] ارتعاش
[عمران و معماری] ارتعاش - لرزش - نوسان - لرزه
[برق و الکترونیک] ارتعاش
[مهندسی گاز] ارتعاش، نوسان، لرزش
[نساجی] ارتعاش
[ریاضیات] ارتعاش
[آب و خاک] ارتعاش-لغزش-نوسان

دیکشنری

ارتعاش
اسم
vibration, vibrancy, shake, quiver, tremble, quaverارتعاش
vibration, shake, tremor, quivering, flutter, tremoloلرزش
oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsationنوسان
tremble, quake, vibration, shiver, tremor, shudderلرزه
movement, move, motion, cause, action, vibrationجنبش
flutter, swing, sway, waft, vibration, pulsationاهتزاز
doubt, uncertainty, skepticism, suspicion, hesitancy, vibrationتردید
undulation, vibrationتموج

ترجمه آنلاین

ارتعاش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.