vicissitude
معنی
تغییر، دگرگونی، تحول، فراز و نشیب زندگی
سایر معانی: بی ثباتی، تغییرپذیری، دگرسان پذیری، اطمینان ناپذیری، (جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، تغییر و تبدیل، تواتر
سایر معانی: بی ثباتی، تغییرپذیری، دگرسان پذیری، اطمینان ناپذیری، (جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، تغییر و تبدیل، تواتر
دیکشنری
بی نظمی
اسم
evolution, change, transition, upheaval, mutation, vicissitudeتحول
vicissitudeفراز و نشیب زندگی
transformation, change, alteration, variation, metamorphosis, vicissitudeدگرگونی
change, conversion, variation, shift, alteration, vicissitudeتغییر
ترجمه آنلاین
فراز و نشیب
مترادف
about face ، alteration ، alternation ، diversity ، flip flop ، fluctuation ، innovation ، mid course correction ، mutability ، mutation ، novelty ، permutation ، progression ، reversal ، revolution ، shift ، sport ، switch ، switchover ، transposition ، turnaround ، uncertainty ، ups and downs ، variation ، variety