نگاه کردن، متوسل شدن به سایر معانی: 1- (در لغت نامه یا فهرست و غیره) جستجو کردن 2- (عامیانه) سراغ کسی رفتن، سر زدن به 3- (عامیانه) بهتر شدن، بهبود یافتن، مراجعه، مراجعه ای [کامپیوتر] جستجو [ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار سایر معانی: عمل از دادن یا از دست رفتن، لاو، لطمه، صدمه، گم گشتگی، گمبود، افت، کاهش، کشته شدگان، تلفات، خسارا ...
رسا، با صدای بلند، بلند، پر سر و صدا، گوش خراش، زرق و برق دار، پر صدا، بلند اوا، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو سایر معانی: (صدا) بلند، پرآوا، پر غوغا، با سماجت، با اصرار، مصرانه، با پافشاری، موک ...
محبت، مهر، عشق، معشوقه، خاطرخواهی، مهربانی، دوست داشتن، عشق داشتن سایر معانی: شیدایی، والگی، دلباختگی، (در سلام رساندن) محبت فراوان، مهرورزی، علاقه ی شدید، علاقه ی شدید داشتن، چیز مورد مهر و ...
رجوع شود به: truelove knot
پایین، صدای گاو، پایین، پست، فروتن، محقر، اندک، افتاده، کم، اهسته، پست ومبتذل، صدای گاو کردن، پایین سایر معانی: کم ارتفاع، کم بلندی، زیر، زیرین، کوتاه، فرو رفته، گود، سفلی، نشیب، کم ژرفا، کم ...
رژیم کمپورین [تغذیه] رژیمی که بهعنوان درمان مکمل برای بیماران مبتلا به نقرس تجویز میشود و مقدار پورین در آن کم است
واژههای مصوب فرهنگستان
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت سایر معانی: باوفایی، اخلاص
ال اس دی (ترکیب بلورین به فرمول c15h15n2con(c2h5)2 که در روانپزشکی کار برد دارد) [خودرو] Limited Slip Differential دیفرانسیل محدود کننده لغزندگی.به خصوص در پیچها و زمینهای لغزنده جلوی سر خور ...
بی قرار، هرزه، پر شهوت، نرم، لیز، گریز پا سایر معانی: بی ثبات، لغزنده
تابناک، روشن و شفاف سایر معانی: نورانی، درخشان
روشن بینی، وضوح، روشنی، اشکاری، دوره سلامتی و هوشیاری، شفاف بودن سایر معانی: روشنی، وضوح، اشکاری، دوره سلامتی وهوشیاری، روشن بینی، شفاف بودن