جانانبرشتی [گردشگری و جهانگردی] وسیلهای برای نگهداری و عرضه قطعات نان برشتهشده |||متـ . جابرشتی
واژههای مصوب فرهنگستان
سرخ کننده، نان برشته کن، برشته کننده، نوشنده بسلامتی کسی سایر معانی: (دستگاه برقی برای برشته کردن نان) توستر، برشتگر، برشته کن، (کسی که پیشنهاد نوشیدن به افتخار کسی یا چیزی را می کند) جام گی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(در ضیافت ها و غیره - کسی که پیشنهاد نوش می کند و سخنرانان را معرفی می نماید و غیره) سرمهماندار، سورچرخان، در مهمانی کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
گرم و نرم، راحت، دنج، به طور گرم و نرم، خوشایند
نان برشته ی فرانسوی (تکه ی نان که در آمیزه ای از شیر و تخم مرغ فرو شده و برشته شده است)، نوعی نان شیر مال سر کرده
(امریکا) آدم کمرو و تعارفی
حمام افتاب گرفتن، افتاب خوردن، با گرمای ملایم گرم شدن سایر معانی: (در نور خورشید) غنودن، (در گرمای مطلوب) آسودن، آرمیدن، مورد توجه بودن، سوگلی بودن، محبوب بودن، باگرمای ملایم گرم کردن ...
شام خوردن، شام دادن سایر معانی: مخفف:، رجوع شود به: sub- (پیش از p می آید)، (محلی) رجوع شود به: sip، (مخفف لاتین: supra) بالا، برفراز، روی، ابر، مشروب، مقدار
(عامیانه) 1- باک را پر کردن 2- میگساری کردن
خنک، بی روح، بی مزه، بی حس، مرده، بی حرکت سایر معانی: ملال آور، چرند، خنک و بی مزه، بی طعم
گرم، صمیمی، غیور، با حرارت، گرم کردن، گرم شدن سایر معانی: گرم (در مقایسه با: داغ hot)، مهرآمیز، محبت آمیز، صمیمانه، آتشی مزاج، زودخشم، بد خلق، با گرمی، به طور گرم، گرم کردن یا شدن، (با: to ی ...
نوعی اجاق برقی که علاوه بر برشته کردن نان، برای گرم کردن یا سرخ کردن بعضی مواد غذایی از آن استفاده میشود [عمومی]