پست، چاپلوس، دون، شایسته نوکران سایر معانی: وابسته به بردگان، بردگی، (قدیمی) برده، برده مانند، نوکرانه، چاکرانه، زبون، نوکر ماب، اهل خوش خدمتی، بله قربان گو، سرسپرده، کاسه لیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هفت دریا، همه ی دریاهای جهان
جدا، مختلف، چندین، چند، برخی از، چند، چندی، چندین سایر معانی: بسمار، شمارا، مجزا، مشخص، جداگانه، متمایز، معدود، متعدد، 5 - چند نفر، چندتا [حقوق] منفردأ، به تفکیک، مجزا [ریاضیات] چند، متعدد ...
خشک، سخت، سخت گیر، شاق، شدید، عنیف سایر معانی: ستهم، دشوار، مشکل، جانفرسا، سور، جدی، عبوس، تندخو، ساده، بی آذین، بی زیب، طاقت فرسا [فوتبال] طاقت فرسا
سخت، بسختی، شدیدا
مقاربتی، جنسی، تناسلی سایر معانی: وابسته به جفت گیری، مرزی، گایشی، گشنی، وابسته به نر بودن و ماده بودن، نرینگی - مادینگی، ژادی، وابسته به الت تناسلی و جماع [بهداشت] جنسی - تناسلی ...
جنسیسازی [روانشناسی] فرایند تخصیص کارمایۀ جنسی به عضوی یا عملی که بهطور معمول صرفا جنسی نیست|||متـ . شهوانیسازی erotisation ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سایه سایر معانی: سایه دار بودن، سایه داری، مشکوکست، بی ابرویی
رجوع شود به: combat fatigue، اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان، وحشت واضطراب حاصله از صدای انفجار
امتحان، ازمون، اسم رمز، بیان رایج، اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم سایر معانی: (انجیل) شبولت، نام شب، اسم عبور، محک
بی دست و پا، بی وسیله، بی چاره سایر معانی: بی عرضه، بی کفایت
خلاصه، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه، مختصر، اتصالی پیدا کردن سایر معانی: کوتاه (کم بلندی)، کوتاه (کم درازا)، کم، کوتاه (کم مدت)، کم زمان، زودگذر، (حافظه) ناپایا، ...